فصل پنجم : وجوب و امتناع و امکان

 - ضرورت : انفکاک ناپذیری رابطه صفتی با موصوفش .

 - جهت : واژه هایی که نشان دهنده نوع رابطه هستند ، مثلا ضرورت و لاضرورت .

 - وجوب : ضرورت وجود . اگر بگوییم چیزی واجب است ، یعنی ضروری الوجود است و حتما باید موجود باشد و محال است موجود نباشد .

 - امتناع : ضرورت عدم . اگر بگوییم چیزی ممتنع است ، یعنی ضروری العدم است و حتما معدوم است و محال است موجود باشد .

حاشیه : به نظرم ، اینجا لازم بود ، ابتدا تعریفی از وجود آورده شود که موجود چیست ؟ شاید جا داشته بود بحث از وحدت و کثرت وجود هم می شد .

 - ذات : خود شیء ، صرف نظر از وجود یا عدم اشیاء دیگر .

 - امتناع بالذات : اگر در ذات شیء ، تناقضی باشد ، ممتنع بالذات است . ممتنع بالذات هرگز نمی تواند موجود شود و محال است در خارج مصداقی برای آن یافت شود . چنین نیست که با عوض کردن اوضاع یا فرض شرایط جدید یا تغییر دادن عواملی ، بتوان آن را موجود کرد . ممتنع بالذات در هر حال ، مطلقا معدوم است.

 - ممتنع بالغیر : اگر امتناع شیء ناشی از عوامل خارجی باشد ، مثلا مانعی وجود دارد یا برخی علل لازم ، تحقق نیافته باشد ، ممتنع بالغیر است . ممتنع بالغیر در شرایط کنونی ، محال است مصداق یابد ، ولی با تغییر شرایط و خاصا تبدیل عوامل امتناعش می تواند موجود شود .

 - واجب بالذات : اگر معدوم بودن شیء تناقض باشد ، واجب بالذات است . واجب بالذات ، هرگز ممکن نیست معدوم شود .

 - واجب بالغیر : اگر ذات شیء واجب نباشد ولی با فرض وجود عواملی واجب شود ، یعنی منشاء وجوب چیزی غیر از خود شیء باشد ، واجب بالغیر است . واجب بالغیر در شرایط فعلی ، محال است معدوم شود . اگر از بین رفتن علل وجود بالغیر ممکن باشد ، با از میان رفتنشان ، وجود بالغیر  معدوم می شود .

 - فیلسوفان ، اثبات می کنند فقط خداوند واجب بالذات است .

 - ممکن بالذات : اگر چیزی نه واجب بالذات باشد و نه ممتنع بالذات . برای آنکه تشخیص دهیم چیزی ممکن بالذات است یا نه ، باید خود آن را تصور کنیم ، اگر دیدیم ، وجود یافتنش و نیز معدوم شدنش ، تناقض نباشد ، آن شیء ممکن بالذات است . مثلا طوافان .

 - ممکن بالذات با واجب بالغیر و ممتنع بالغیر بودن تناقضی ندارد .