- تمدن = نظمی اجتماعی که در سایه وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند.

- ارکان تمدن : ۱- پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی.۲- سازمان سیاسی. ۳- سنن اخلاقی. ۴- کوشش در راه معرفت و بسط هنر.

- حرارت مناطق استوایی و فراوانی انگل ها از دشمنان سرسخت تمدن است. این نواحی سرزمین کسالت و بی حالی و ناخوشی است . تمام نیرو ها از امور غیر ضروری و غیر مفیدی که مجموع آن ها مدنیت را تشکیل می دهد منصرف می شود و بر روی مسئله راضی کردن حس گرسنگی و غریزه تولید مثل متمرکز می گردد. باران از ضروریات تمدن است.

- نخستین قدم در راه تمدن کشاورزی است. بعد از آن ممکن است اسباب هایی اختراع کند که نیروی تولید را فزونی بخشد ، یا سگ و خر و خوک را اهلی کند و بالاخره به فکر اهلی کردن خویش و تسلط بر نفس برآید و راه آن را پیدا کند که با نظم و آهنگی کار های خود را انجام دهد و مدت بیشتری بر روی زمین زیست کند.

- تمدن از یک لحاظ با خصلت مودب بودن و حسن معاشرت یکی می شود … Civilization = تمدن و Civility = حسن معاشرت.

- تمدن امری است که هر نسلی باید آن را به شکل جدید کسب کند و هر گاه توقف قابل ملاحضه ای در سیر آن پیش آید ، ناچار پایان آن فرا می رسد .

- کوشش های دسته جمعی برای دست یافتن به ماده غذایی سبب تولید مفهوم دولت و حکومت گردید.

- در آخرین تحلیل خود از مدنیت به این نکته می رسیم که مسئله خوراک انسان و تهیه آن بنیاد تمدن را تشکیل می دهد . کلیسای جامع و معبد ، موزه هنر و تالار موسیقی ، کتابخانه و دانشگاه ، همه رو بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت این ظاهر کشتار گاه ها را دید .

- هنگامی که وسائل تجمل و خوشگذرانی فراهم شود ، کمونیسم ( = قواعد اشتراک مایملک یک جامعه ) از بین می رود.

- بردگی = انجام دادن عمل دشوار و شاقی از بیم آنکه از عدم انجام آن دچار مجازات های بدنی ، اقتصادی با اجتماعی شود .

- بردگی یک جزء غیر قابل انفکاک سازمانی است که در نتیجه آن ، انسان استعداد دست یافتن به اعمال صنعتی پیدا کرده است .

- نیرومندی عرف و عادات ، با ازدیاد قوانین و نیز نیروی غرایز با ازدیاد افکار و اندیشه ها نسبت معکوس دارد.

- پیدایش مدنیت بدون اخلاق امکان پذیر نبوده است .

- سرو سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاق به شمار می رفته است ، زیرا غریزه تولید مثل نه تنها در حین ازدواج ، بلکه قبل و بعد از آن نیز مشکلاتی فراهم می آورده و در نتیجه شدت و حدت همین غریزه و نافرمان بودن آن نسبت به قانون و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا می کند ، بی نظمی و اختشاش در سازمان های اجتماعی تولید می شد .

- اختلاف انسان با حیوان در آن است که بدون گرسنگی غذا می خورد ، بدون تشنگی می آشامد و در تمام فصول سال به اعمال جنسی می پردازد.

- در بریتانیای جدید ، والدین ثروتمند در مدت پنج سال بحرانی جوانی دختران خود را در کلبه ای زندانی می کنند و پیرزنان پاکدامنی را به نگهبانی می گمارند.

- یونانیان سازنده کاخ تمدن به شمار نمی روند زیرا آنچه از دیگران گرفته اند به مراتب بیش از آن است که از خود به جای گذاشته اند . یونان در واقع همچون وارثی است که ذخایر هزار ساله علم و هنر را که با غنائم جنگ و بازرگانی از خاور زمین به آن سرزمین رسیده به ناحق تصاحب کرده است .

- ظاهرا چنان به نظر می رسد که در آغاز کار ، خدایان گوشت آدمی را بر همه چیز ترجیح می دادند ، ولی چون اندیشه های اخلاقی در مردم رشد پیدا کرد ، خدایان نیز ناچار به گوشت حیوانات راضی شدند.

- دختر سومری در خدمتگزاری به معابد ، هیچ ننگ و عاری تصور نمی کرد ؛ پدر او به این می بالید که جمال و کمال دختر خود را برای از بین بردن رنج و ملال زندگی یکنواخت کاهنان وقف کرده است .