گزینه هایی رو که پیش روم بود رو بر طبق اولویت چیدم. اولیش رفتن به حوزه بود که از نظر حضرات مردود شدم.اساسا این روش پذیرش مانع ورود امثال منی می شه که معمولا به خاطر مطالعه یه کتاب بی ربط یا دیدن یه فیلم توصیه شده در شب امتحان 3 واحد ، 3 واحد درس حذف می کنیم و کلاس ها رو سمبل می کنیم - همین طور مثلا برای برگزاری یک شورش اجتماعی - . توی جلسه مصاحبه حتی یک کلمه در مورد کتاب هایی که خوندی ، سبک زندگی که داری ، ایده ای که برای بهبود داری یا آشنایی که با رسانه داری پرسیده نشد و بعد هم که نهایتا پذیرش بر اساس صف نزولی معدل داوطلبان انجام شد. من فکر می کنم این روش پذیرش عادلانه نیست ، هرچند می شه همه این ها رو به حساب غرغر زدن های یک آدم بازنده گذاشت.


گزینه بعدی کارشناسی ارشد فلسفه به خرج دولت هست. مزیت هایی که برای من داره یک فرصت مطالعاتی ست تا با فراغ بال مدتی رو به تکمیل داشته هام در موضوع مورد علاقه ام بپردازم و البته فرصت هایی که برق مدرکش می تونه بوجود بیاره و هزینه هاش 6 ماه زمان از بحرانی ترین زمان عمرم. بازه ای که از همه وقت بیشتر لازمه تا هوشیار باشم و در انتخاب ها دقت بیشتری کنم. همچنین موضوع ازدواج هم تا 6 ماه آینده معلق می مونه. بعلاوه شکست سنگینی که اگر نشه به بار میاد.


همچنین الان وقت خوبیه تا تلاش منظم جدی رو برای رسیدن به یک هدف مشخص رو تمرین کنم. حس غالب این روز های همراه من ترکیب بک میل شدید آرمان خواهانه و یک حس سنگین عقب ماندگی و غصه بهره کمی که از عمر برده ام.اما نباید مرعوب شد و دانست که همیشه عمر "جستجوی علم فضیبلت است."