روزی کم می رسد، یا آنچه توقع داشتی و برنامه ریزی کرده بودی محقق نمی شود.
خدا را نمی فهمم . نمی فهمم چرا باید این طور باشد. چرا گوهر جوانی ام باید به دنبال یک روزی معمولی بگذرد. چرا اماره های رضایت خدا تجسم مادی قطعی ندارند و من این چنین در ابهام دوگانه عذاب و ابتلا ام.
خدایا اینکه راهی برای به سرانجام رساندن مسئولیت های زندگی ام نگذاشته باشی برایم نپذیرفتنی است؛ من از این مشوّشم.
با خودم می گویم تو که تا به حال گرسنه نمانده ای، بی تابی نکن و قلبت را محکم کن، بعد می گویم تا به حال در این چنین شرایطی هم نبوده ام. نمی شود دست از فکر کردن درباره عاقبت معیشتم بکشم و بر زمین جبن و انفعال ، منتظر آینده ی مه آلودم باشم. صحبت خودم به تنهایی هم نیست صحبت مسئولیت ها و تکالیف و تقدیر معاش خانواده ی کوچکم است.
اصلا نمی دانم این تعارض حیات حوزوی و تلاش برای گسترش معیشت چقدر درست است. استاد حیدر کمالی آن را به لوازم مدنیت و گسترش شهر نشینی پیوند می زند. اما چه حجتی است برای شهرنشینی و تراکم جمعیت ها که مقتضی تخصص و قشر بندی جامعه است؟ این از کجا آمده و آیا این جز انفعال ما از غرب و پذیرش سهل مبانی مدرنیته است؟ آیا اینکه حضرت امیرالمومنین در عین حال یک مرد حکمی، علمی، اخلاقی، عرفانی، جنگاور، سیاسی، کارآفرین، کارگر، اهل خانواده و غیره بوده اند نشانه ای برای ترجیح جامعیت بر تخصص در منظر اسلام نیست؟ آیا تفکیک تفقّه از لوازم زندگی مقتضای نوعی سکولاریسم نیست؟ اینکه یکی ورزشکار باشد و یکی پاسدار و یکی مهندس و یکی قاضی و یکی ... و یکی فقیه درست است؟ یعنی فقیه هم یک متخصص است در ردیف سایرین؟ چرا طلبه نباید مثل بقیه مردم زندگی کند؟
بعد از این هنوز دودلم، من هیچ وقت بنده خوبی نبودم و شاید این فشار زندگی عذابی است که قرار است عزرائیل قبض عمر ماندن در جمع خوبان و اهل علم باشد. عذابی که مرا عذاب نمی کند، مرا می کشد و من اگر این چنین باشد مثل قربانی ای که برای گریز از نزدیکی به محل ذبحش پا بر زمین می کشد و مقاومت می کند، پا بر زمین می کشم و مقاومت می کنم و بر این درد ها صبر می کنم . نمی دانم تا هر کجا که زورم برسد تا آنجا تقدیرم به رحم بیاید:
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ.
رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ.
رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا.
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ