آمریکا؛ چرا نمی گذاری من خودم باشم. چرا از من بیزاری؟ چرا می خواهی همه، یکدست مثل تو شوند. همه غربی شوند. چرا نمی گذاری من زندگی کنم. صبح ها نماز بخوانم و اربعین به کربلا بروم یا به سید علی خامنه ای عشق بورزم. چرا نمی خواهی قاسم سلیمانی زنده باشد؟ مگر او چه می خواهد؟

چرا نگذاشتی معمار مسجد تازه ساز روستای من، فارغ از هیاهوی شهر به تراشیدن مقرنس ها و کشیدن گل و مرغ ها مشغول شود؟ چرا پیش نماز مسجد ما همیشه دیر به نماز می رسد؟ چرا او را ول نمی کنی؟

چرا ما را مشغول خودت کردی. برو به کارت برس، بگذار ما هم زندگی مان را بکنیم.